سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صدای من(بسیج دانشجویی دانشکده نفت آبادان)
 

شبکه های اجتماعی در کنار همه ی مزیت ها، بدون تردید، آفاتی نیز دارند.یکی از بارزترین آفات این شبکه ها، اعتیادی است که دامن گیر افراد می شود. افرادی که به‌ طور مستمر از این شبکه ها استفاده می کنند و به نوعی به آن معتادند ،پس از مرور زمان ،غرق در رویا می‌شوند و از دنیای واقعی فاصله می‌گیرند.


[ پنج شنبه 93/10/11 ] [ 10:19 صبح ] [ سیروس ] [ ??? ]

به بهانه ی هفته ی وحدت

عمامه های انگلیسی (مقدمه ای بر فرقه ی شیرازی ها)

چه کار بزرگی کرده بود شیخ! کشور می‌رفت که به استعمار کامل دربیاید، اما با یک جمله، همه‌ی رشته‌ها پنبه شدند. جمله‌ی این سید غوغایی به راه انداخته بود، حتی در اندرونی شاه! فقط با یک جمله که گفت: «بسم‌الله الرحمن الرحیم الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان علیه‌السلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی» یادم افتاد به آن جمله امام بزرگوار، امام خمینی، که فرمودند: « همان نصف سطر میرزای شیرازی رضوان الله تعالی علیه، مملکت ما را از توی حلقوم خارجی‌ها بیرون کشید»

یعنی گاهی کسی جمله‌ای می‌گوید که مملکتی را از توی حلقوم خارجی‌ها بیرون می‌کشد. این را داشته باشید تا بعد به سراغش بیاییم. اما بحث ما پیرامون میرزای شیرازی نیست، می‌خواهیم کمی با دودمان ایشان آشنا شویم:

     1.            سید مجتبی شیرازی، برادر کوچک سید صادق شیرازی:

آخوندی لندن‌نشین که از هیچ‌گونه بی‌احترامی نسبت به علما و بزرگان خودداری نکرده و هر چه که می‌توانسته گفته و عمل کرده. تا آن‌جایی که به شخص بی‌آزاری چون آیت‌الله العظمی بهجت نیز فحاشی‌های بدی کرده و افراد دیگری مثل مقام معظم رهبری را نیز از گزند زبان بی‌ادب خودش محفوظ نداشته است. نمی‌دانم آیا شخصی  پیدا می‌شود که در سلیم‌النفس بودن آیت‌الله العظمی بهجت تردید کند و به چنین عالمی فحاشی کند؟

     2.            یاسر الحبیب، داماد سید مجتبی شیرازی:

طلبه‌نمای کویتی که به خاطر توهین به ام‌المومنین عایشه، به پانزده سال حبس در کویت محکوم شد، اما سه ماه نگذشته بود که به طور مشکوکی آزاد شد و چند ماه بعد به انگلیس رفت و پناهندگی گرفت!! اما ای کاش فقط پناهندگی بود! دولت ضداسلامی انگلیس به یاسر الحبیب اجازه فعالیت‌های مذهبی نیز داد! یاسر الحبیب در روستای ثروتمند فولمر، یک کلیسای متروکه را برای انجام فعالیت‌های خود به قیمت دو میلیون پوند خریداری کرد و علاوه بر آن روزنامه Shia Newspaper، حوزه امامین عسکریین، هیئت خدام المهدی، شبکه ماهواره‌ای فدک و شبکه ماهواره‌ای صوت العتره را راه‌اندازی نمود! او توهین‌های متعددی به عایشه همسرپیامبر کرده تا آن‌جا که کتابی با عنوانی بسیار زشت علیه این همسر پیامبر چاپ نمود. هم‌چنین از دیگر کارهای تفرقه‌انگیز او برگزاری و پخش مستقیمِ ماهواره‌ایِ مراسم جشن در روز وفات خلیفه دوم است که احساسات برادران اهل سنت را بر‌می‌انگیزد. این قضیه آن‌قدر ریشه دواند که مراجع بزرگوار شیعه و سنی علیه او واکنش نشان دادند و حتی رهبر معظم انقلاب، امام خامنه‌ای، در حکمی فقهی، فرمودند که هرگونه توهین به نمادهای برادران اهل سنت حرام است. گرچه این حکم فقهی رهبر انقلاب به مثابه‌ی آب سردی بود که بر آتش فتنه ریخته شد اما مخالفت‌های الحبیب را با علمای تشیع علنی‌تر کرد تا آن‌جا که به پیروی از پدر همسرش، مجتبی شیرازی، توهین‌ها و بی‌ادبی‌های او به علمای بزرگوار تشیع هر روز بیش از دیروز شد. او در شبکه‌های ماهواره‌ای منتسب به سید صادق شیرازی هم فعالیت می‌کند و بارها از حمایت‌های شخص شیرازی منتفع شده است تا آن‌جایی که اجازه‌نامه‌ی اجتهاد خود را از صادق شیرازی گرفته است (آن هم در حدود سی سالگی!!)

     3.            سید صادق حسینی شیرازی:

کسی که آتش این جریانات از جانب اوست و بعد از سید محمد، شد بزرگ خاندان شیرازی‌ها. کسی که حمایت‌های بی‌دریغش از یاسر الحبیب و حسن اللهیاری و هدایتی بر کسی پوشیده نیست. (به دلیل محدودیت مطلب،درشماره های آینده به تفصیل درباره ی این اشخاص سخن خواهیم گفت) شخصی که قمه‌زنی را نه تنها رد نمی‌کند که آن را مستحب نیز می‌داند (برای رد قمه‌زنی فقط کافی است که کلمه Muharram را در گوگل جستجو کنید تا متوجه شوید که این بدعت ناصواب، چگونه چهره ی اسلام را خدشه دار کرده) و علاوه بر آن،مکانی را برای قمه‌زنی آماده کرده و تصاویر مربوط به این عمل -که براستی موجب وهن تشیع شده-را به تمام دنیا مخابره می‌کند. کسی که انواع عزاداری‌های خلاف دین و خلاف عقل را جایز دانسته و مقلدان خود را به انجام دادن آن‌ها تشویق می‌کند (مانند راه رفتن بر روی خار!). شخصی که می‌گوید نباید در هیأت‌ها، بحث‌های سیاسی صورت گیرد و سیاست نباید وارد هیأت شود (حال آن‌که هر کس به اندازه‌ی دانه‌ای بی‌مقدار تفکر کند متوجه می‌شود که حرکت امام حسین یک حرکت سیاسی بود و اساسا دین اسلام یک دین همراه با سیاست است، یعنی سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست). شخصی که روزهای نهم تا پانزدهم ربیع‌الاول را (که مصادف است با هفته وحدت)، به هفته برائت نام‌گذاری کرده است و هدف جدایی انداختن بین شیعیان و اهل سنت را در سر می‌پروراند (اهل سنتی که به قول آیت‌الله العظمی سیستانی، فقط برادر ما نیستند، بلکه جان ما هستند). شخصی که سند حمایت‌های او از فتنه 88 موجود است. البته کسی به منتقدان خرده نمی‌گیرد که چرا به نظام انتقاد می‌کنید، اما گاهی یک شخصی یا یک گروهی هدفش اصلاح نیست،بلکه هدفش براندازی است؛ مثل شخص صادق شیرازی و اطرافیان او که گویا مخالفت‌های علنی ایشان با نظام جمهوری اسلامی تمامی ندارد .این‌ها همه به کنار؛ سوالی برای ما در مورد این گروه به وجود آمده است و آن اینکه چرا با وجود اینکه کشورهای غربی، شبکه‌های ماهواره‌ای ایران را یکی پس از دیگری تحریم می‌کنند، شبکه‌های این گروه به راحتی و بدون مزاحمت به تمام دنیا مخابره می‌شود و اتفاقا از جانب دول ضداسلامی حمایت نیز می‌شوند؟!؟!                                                                                                                                سوال دیگر این است که هزینه‌ی اداره‌ی سیزده شبکه ماهواره‌ای (از جمله شبکه جهانی امام حسین 1 و 2 و 3، مرجعیت، فدک، سلام، رقیه، ابوالفضل العباس، الانوار، خدیجه، الزهرا، المهدی و ...)، آن هم بدون پخش یک برنامه تبلیغاتی، که به گفته مدیر شبکه سلام، محمد صالح هدایتی، هر کدامشان ماهانه حداقل 95 هزار دلار است، از کجا و چگونه تامین می‌شود؟ یاسر الحبیب دو میلیون پوند را از کجا می‌آورد؟ هزینه‌های هنگفتی که در هیأت‌های مثلا مذهبی مرتبط با این گروه می‌شود از کجا به دست می‌آید؟                                                                               سوال دیگری که باز هم به وجود می‌آید این است که اگر این گروه و کارهایی که انجام می‌دهد بر حق است، چرا نخست‌وزیر سابق مالزی، ماهاتیر محمد، که تا چند وقت پیش از ایران برای مبارزه با بهاییت کمک می‌خواست، امروز می‌آید و خطر گسترش شیعه در مالزی را هشدار می‌دهد و خواستار مبارزه با شیعیان به عنوان یک گروه ضاله می‌شود؟ آن هم زمانی که فعالیت‌های گسترده فرقه شیرازی در مالزی به وضوح دیده می‌شود. فعالیت‌هایی که آتش تفرقه را بین گروه‌های مسلمان برافروخته تا جایی که کار به شعرنویسی‌های روی دیوارها کشیده شده است.

 البته پاسخ همه‌ی این سوال‌ها ناگفته پیداست! وقتی قرار است کاری به ضرر اسلام انجام شود، هر چند پوشش دینی داشته باشد، دولت‌های غربیِ ضد اسلامی اولین گروه‌هایی هستند که از این کارها حمایت می‌کنند! یک روز دست‌نشانده‌های خود را در کشورهایی مثل ایران و مصر و تونس و ... می‌گمارند. یک روز با حمایت از گروه‌های تروریستی در سوریه آشوب ایجاد می‌کنند. یک روز برای تخریب چهره شیعه در بین جهانیان شمشیر برای قمه زدن پخش می‌کنند! یک روز داعش را به راه می‌اندازند. یک روز وهابی‌ها را ایجاد می‌کنند. یک روز هم از تندروهای شیعه‌نما حمایت‌های مختلف می‌کنند!

جمله‌ای که قرار بود بعدا به سراغش بیاییم را تکرار می‌کنم: گاهی کسی جمله‌ای می‌گوید که مملکتی را از حلقوم خارجی‌ها بیرون می‌کشد! اما مخالف و مقابل این هم ممکن است اتفاق بیفتد؛ گاهی شخصی یا اشخاصی کاری می‌کنند که "ماهاتیر محمد"ها خطر گسترش شیعه را گوشزد می‌کنند!! نمی‌دانم چه شد که از آن میرزای شیرازی بزرگ چنین افرادی به جا ماندند؛ فقط می‌دانم: «حب الدنیا رأس کل خطیئه». اگر در جامعه‌ای خواص آن جامعه مبتلا به حب دنیا شوند یک روز "حسین‌بن‌علی"ها به مسلخ می‌روند. یک روز "امام حسن"ها مجبور به صلح می‌شوند. یک روز فتنه 88 ایجاد می‌شود. یک روز هم نتیجه این‌هایی می‌شود که در سطور بالا گفتم. امان از دست خواص بی‌بصیرت!

این مطلب ادامه خواهد داشت...


[ جمعه 93/10/5 ] [ 4:1 عصر ] [ سیروس ] [ ??? ]

برای مصاحبه ی این شماره ، به سراغ کسی رفتیم که به خاطر رانندگی اش و البته به خاطر اخلاقش ،از محبوبیت خاصی بین دانشجوها برخوردار است.

 

  *لطفا خودتون رو معرفی کنید.

بسم الله الرحمن الرحیم ، سید حسن موسوی هستم ، راننده دانشکده نفت

*اصالتا اهل کجا هستید؟

بچه آبادان

*از اول هم آبادانی بودید؟

از قدیم هم آبادانی بودم

*ازدواج کردید؟

آره،

*چندتا بچه دارید؟

سه تا، یه پسر دو تا دختر

*میشه یه خورده از آبادان قدیم واسمون تعریف کنین؟

یادم نیست که...

*چند سالتونه؟

چهل سالمه ولی اون موقع که رفتیم هفت سالم بوده

*یعنی موقع جنگ مهاجرت کردین؟

رفتیم ماهشهر و بعد از جنگ برگشتیم.

*در کودکی فکر می‌کردید راننده بشید؟

نه بیشتر علاقم به مکانیکی بود...مکانیکی هم یاد گرفتم و دکون هم دارم.

*از سال چند وارد دانشکده شدید؟

سال 72 ...

*چه سالی گواهینامه گرفتید؟

سال 68 پایه دو گرفتم و سال 77 پایه یک گرفتم.

*از بین رئسای دانشکده این چند سال که بودید، کدوم یکی رو از همه بیشتر قبول دارید؟

دکتر خرات، دکتر نبهانی...خیلی...

*چرا؟

خوب بودن...باند بازی نداشتن...کاراشون درست بود...این دوتا واقعا...دکتر خرات شما یادتون نیست...دکتر خرات سال 72 دکتر نبهانی هم از اول هم که افتتاح شده بود، بود و ...هی رفت و اومد و...زمان دکتر سلحشور هم خوب بود...از زمانی که باند بازی شروع شد...اینا باند بازی نداشتن...

*جالبترین شوخی که دانشجوها توی این چندسال با شما داشتن چی بود؟

محمدیاش صلوات...(سید یه بوق به افتخارمون زد...الان توی اتوبوس نشستیم و قبل کارگاه جوش)

*از کدوم یکی از کارکنان دانشکده بیشتر خوشت میاد؟

آقای پورشیخی

*اهل جمله نوشتن روی ماشین هستین؟

نه،

*زیباترین جمله‌ای که روی ماشینا دیدید چی بوده؟

گازش نده...نازش بده...گازش بده ...نازش نده..یعنی گازش بده ولی نازش نکن...

*تا حالا چندبار تصادف کردید؟

هیچ وقت!!!

*هیچ وقت؟

خدا رو شکر هیچ وقت...

*بدترین تصادفی که دیدید تا حالا؟

تصادف خیلی دیدم...اممممممم...(خندیند)

*بچه ها خیلی از مهارتتون تعریف میکنن؛ با حالترین حرکتی که تا حالا هنگام رانندگی انجام دادید چی بوده؟

دور افتخار سر میدونا...با سرعت 70 تا دور افتخار زدیم...توی خوابگاه ها دور افتخار...

*شنیدم سر یه پیچ ، اتوبوس قبلیه درش باز شده...شما هم فرمون رو ول کردید و درش رو بستید؟

آره...اینم بوده...

*بهترین ماشینی که سوار شدید ؟

همین اتوبوسی که الان داریم.

*از بین پدالهای ماشین کدوم رو بیشتر می‌پسندید؟

گازشو...

*اگه توی سراشیبی ترمزش ببره ماشین رو چکار می‌کنید؟

با دنده میگیریمش... چیز فنیه دیگه...

*با این ماشین بیشتر حال می‌کنید یا با همون قبلیه؟

قدیمیه بهتر بود.

*براچی؟

این مسئولیتش بیشتره.

*اگر راننده نمیشدید الان چکاره بودید؟

همون مکانیک...الانم هستم...

*علت محبوبیتتون بین دانشجوها چیه به نظرتون؟

اخلاق... زبون...من سال 72 که اومدیم اینجا، دو بخش علوم که بودم و بعدش اومدم ترافیک، واقعا میرفتیم خود خوابگاها و پشت سلف یه مسجدی بود، مسجد دانشگامون 225 نفر بودن، همه اینا برا ما بلند میشدند موقعی که میرفتم نمازخونه...این محبوبیت رو از همون قدیم یعنی سال 72 اینا ما رو می‌ خواستن...از خدا بوده...باشونم خوب بودم...با دانشجوها...

*بهترین خاطره ای که از دوران رانندگیتو دارید؟ یا بهترین سفری که با بچه‌ها رفتید چی بوده؟

بهترین خاطراتی که داشتم...اینجا استخر نداشتن، سوله ورزشی نداشتن،...هر هفته مثلا سه روزشون رو می‌بردیمشون استخر، سه روزشونم میفرستادیم برای ورزش و بدن سازی و همه میرفتیم بیرون، توی سطح شهر و...اینا شاید تو جریان نباشن بچه‌های اینجا...با مینی‌بوس دانشکده یه مینی بوسی داشتیم داغونه الان انداختن اونور...با این مینی بوس میبردمشون استخر بدن سازی و سوله ورزشی و فوتبال و ...اینجا ما هیچی نداشتیم...امکانات نداشتیم...

*سال چند؟

از سال 72 که اومدم تا سال 76 ما هیچی نداشتیم...بیشترم...تا سال...80 اینجا این رو ساختن...یعنی دکتر مرادی رو هم ما با این وانتای داغون میبردیم...همین دکتر مرادی خودمون...مینی بوس خراب میشد...دکتر مرادی دو سالش پیش ما بود بعد میبردیمشون برای سوله ورزشی یا استخری با وانت میبردیمشون...

*پشت وانت می‎‌نشستن؟

آره..خودش وقتی منو میبینه یاد قِدیما می افته...

نوروزیه هم همینطور...

*کدوم یکی از کارکنان که دانشجو بودن؟

حسن بهبهانی...خیلیا دیگه که الان پالایشگاه هستن...یه خاطراتی باشون داریم...

*بهترین اتفاقی که توی زندگیتون افتاده چی بوده؟کلا در نظر بگیرید از بچگی تا حالا؟

از بچگی تا حالا زن گرفتنم خدا رو شکر خوب بوده...واقعا به دردم خورد...

*چند سالگی ازدواج کردین؟

ما هفده سالگی .الاتم بچم 22 سالشه.

*خدا حفظشون کنه.

*دوست دارید سریعتر بازنشسته بشید یا نه؟

نه ، علاقه ای ... یعنی  همیشه به کارم علاقه دارم..آدمی نیستم ناشکر باشم. الان یک میلیون و دویست بم میدن نا شکر نیستم. یعنی به شغلم علاقه دارم. همیشه علاقه دارم. هیچ وقت نا شکر نبودم. هیچ وقت تا حالا غر نزدم برای کارم.

هیچ وقت حرف... از دو تا شغلی که دارم راضی هستم.یکی مکانیکی دارم ، یکی هم همین رانندگی.

*خوش اخلاقترین دانشجویی که می‌شناسید کی بوده؟

بچه ها همشون خوش اخلاقن...با ما که همشون خوش اخلاقن...دختر و پسر با ما خوبن..

*نظرتون درباره  رئیس دانشکده ، دکتر مرادی چیه؟

دانشجوی خودمون بوده...واقعا خوبه درک میکنه چون که اینجا بوده مارو درک میکنه.

*نظرتون در باره آقای نوروزیه چیه؟

نوروزیه هم خوبه.اونم دانشجوی ماست. ما افتخار میکنیم که دانشجوهای خودمون مسئولای خودمون باشن.

*سوالی به نظرتون که باید می پرسیدیم ؟

همه چیزش خوب بود دیگه...دانشکده...نمی دونم من چون خوبم بام خوبن ...خودمم به خودم شک میکنم میگم ...

* مطمئن باشین همیجوره...

دیروز رفتیم سلف همه واسم بلند شدن...شاید واسه رییس دانشگاه اینجوری نکنن.

* دلیل این محبوبیتتون اخلاقتونه.

 آره .دلیل این محبوبیت رو اخلاقم میدونم. زبون خوب اخلاق...باشون خوب باشی...براشون بد نخوای...براشون دعا میکنم همیشه...تا حالا این چندین سالی که اینجام چیز بدی نیاوردم بشون بدم...هواشون رو هم دارم.

*دستتون درد نکنه.

محمدیاش صلوات.

اللهم صلی علی محمد و آل محمد.

 

 

 


[ چهارشنبه 93/10/3 ] [ 11:12 عصر ] [ سیروس ] [ ??? ]

 

 

 

 

 


[ چهارشنبه 93/10/3 ] [ 5:31 عصر ] [ سیروس ] [ ??? ]

  حتما در خبرها خوانده اید که قیمت نفت از 114دلار چند ماه پیش به زیر 60 دلار رسیده است. مسئله ای که به شدت باعث فشار بر مجموعه ی نفتی کشور و البته بر بودجه ی کشور شده است.مسئولان وزارت نفت بدون شک در این شرایط که به شرایط سخت تحریم اضافه شده ، سخت مشغول رسیدگی و انتخاب استراتژی هایی برای برون رفت از این بحران هستند.اگر چه وزارت نفت به عنوان مهم ترین ارگان تامین بودجه ی کشور ،دارای اهمیت ویژه ایست؛ ولی اسم نفت و وزارت نفت برای دانشگاه نفتی ها،  معنا و مفهوم متفاوتی دارد. درست است که دانشجویان دانشگاه صنعت نفت، کد پرسنلی ندارند؛ ولی به جرأت می توان گفت از بدو ورود به دانشگاه، خود را جزء خانواده ی صنعت نفت می دانند.چیزی که ممکن است، بعضی از مسئولان وزارت، موافق آن نباشند. شاید بتوان گفت که سیستم آموزشی دانشگاه صنعت نفت ، تاحدودی باعث شکل گیری چنین ذهنیتی برای مسئولان بوده است و خروجی دانشگاه را مطابق با نیازشان ندیده اند و یا خیلی دلایل دیگر... . بدون شک بهترین و راحت ترین راه تامین نیازهای صنعت نفت، توجه ویژه به دانشگاه است؛هرچند نیاز به تغییر و تحول در سیستم آموزشی آن باشد. به امید آن روزی که دید  مسئولان وزارتی به دانشگاه صنعت نفت تصحیح شده و دانشگاه صنعت نفت به جایگاه اصلی خود در مجموعه ی نفتی برسد.


[ چهارشنبه 93/10/3 ] [ 4:48 عصر ] [ سیروس ] [ ??? ]

 

این مطالب تو دوصفحه مطمئنا جا میشه.حتی الامکان جزو صفحات ابتدایی نشریه باشه.

 از وزارت نفت تا دانشگاه صنعت نفت

 

قیمت فروش نفت نزدیک به قیمت آب معدنی شد...

الان که دارم این متن رو می نویسم هر بشکه نفت اوپک تقریبا 56  دلار  به فروش می رسه که نسبت به 114 دلار چند ماه پیش افت شدیدی داشته.اگه یه حساب سر انگشتی بکنید متوجه می شید که نفت و آب تقریبا دارن هم قیمت می شن.هر بشکه نفت 159 لیتر هست و به ازای هر بشکه56 دلار اگه حساب کنیم، قیمت هر لیتر نفت برابر 0.35 دلار می شه که بادلار 3500 تومنی ، هر لیتر نفت داره به قیمت 1200تومن فروخته میشه. درحالی که قیمت یه آب معدنی بزرگ تقریبا 800 تومن هست. واین یعنی فاجعه !!!؟؟؟ برای این کاهش، دلایل زیادی وجود داره. امریکایی ها اخیرا با یه فناوری جدید تونستن یه جور نفت جدید و غیر مرسوم دربازار رو استخراج کنن و علاوه بر مصرف داخلی ، مقداری از سهم عرضه ی نفت در بازار رو به خودشون اختصاص بدن. کم شدن تقاضا از طرف امریکایی ها که از خریدارای اصلی نفت محسوب می شدن و البته کم شدن سهم اوپک از بازار عرضه، از دلایل اصلی کاهش قیمت نفت هستن.کاهش سهم اوپک از بازار باعث شد تا بین کشورهای عضو اوپک رقابت برای کسب سهم بازار ایجاد بشه که البته همین مسئله برای مشتری های نفت اوپک، فرمول های جذاب تر و البته ارزون تری رو درپی داشت. اگر چه ایران در شرایط تحریمی سختی هست،ولی کاهش صادرات لیبی و عراق به دلیل مشکلات سیاسی، می تونست باعث افزایش قیمت نفت بشه. ولی متاسفانه با موش دووندن بعضی کشورا مثل عربستان ، نه تنها قیمت نفت افزایش پیدا نکرد،بلکه به شدت روند کاهشی رو تا زیر 60 دلار طی کرد.عربستان در شرایطی که گفتیم ، با افزایش تولید،تونست تاحد قابل توجهی سهم بازار بقیه کشورهای اوپک رو تصاحب کنه ؛ هرچند که این نفت رو با قیمتی بسیار پایین به فروش می رسونه.به عبارت دیگه حاضر هستن با قیمت‌های پایین نفت سازگاری کنن و بخشی از درآمدهای نفتیشون رو فدا کنن، اما به بعضی کشور ها به دلایل سیاسی فشارهایی بیاد تا بعضی های دیگه سودش رو ببرن.جالبه بدونید با توجه به حجم صادرات عربستان و ایران، عربستان نزدیک به هشت برابر بیشتر از ایران ضرر می کنه. این مسئله و البته صحبت های وزیر نفت عربستان این مسئله رو تایید می کنه که باعلم به متضرر شدن ، اون ها این رویه رو برای فشار بر ایران در پیش گرفتن.

جای خالی مسئولان در سینما نفت، از زنگنه تا مسئولین دانشگاه صنعت نفت

تقریبا یه هفته پیش بود که همایشی با عنوان بزرگداشت شهدای صنعت نفت و به ویژه شهیدتندگویان تو سینما نفت برگزار شد.قبل از مراسم همه ی خبرها حاکی از این بود که علاوه بر حضور معاونت ها و مشاوران وزیر نفت ، مهندس زنگنه هم به عنوان مهمان ویژه در مراسم حضور خواهند داشت. مراسم تازه شروع شده بود که مجری برنامه علاوه بر قرائت پیام دکتر روحانی و مهندس زنگنه به همایش، از نیومدن آقای زنگنه خبر داد و گفت که ایشون به دلیل مشغله ی کاری از عدم حضور در مراسم عذرخواهی کردن. البته خوب با مشغله ها و شرایط فعلی نفتی کشور هم انتظاری نیست. ولی نکته قابل توجه تو این بزرگداشت، عدم حضور و عدم دعوت از هیچ کدوم  از مسئولین دانشگاه صنعت نفت بود. دانشگاهی که از پیش از انقلاب تا الان جزو مهم ترین مراکز تامین نیروی صنعت نفت بوده و شاخص ترین شهید صنعت نفت، شهید تندگویان، دانشجوی این دانشگاه بوده و البته شهدای گران قدر دیگه ای رو هم در راه انقلاب اهدا کرده. جای سواله که چی میشه که به این مراسم خیلی ها که ممکنه مربوط به موضوع این یادواره نباشن هم دعوت می شن، ولی هیچ کدوم از مسئولای دانشگاه ما در این مراسم دعوت نمی شن؟؟؟؟

حضور خانواده ی شهیدتندگویان در دانشکده

یه روز بعد از این مراسم ،خانواده شهید تندگویان که به واسطه ی این یادواره ، به آبادان اومده بودن ،به صورت غیر رسمی به دانشکده اومدن و البته با کمک یکی از کارکنان دانشکده ، از جاهای مختلف دانشکده و حتی از اتاق شهید تندگویان در خوابگاه گلستان هم بازدید کردن.

از دغدغه ی دانشجوها تا دغدغه ی مسئولین وزارت

این روزها شاید دغدغه ی اصلی مسئولان وزارت، قیمت نفت و سفارش کالاهای اساسی و تولید و ... باشه؛ ولی واقعیت اینه که دغدغه ی دانشجوهای دانشگاه صنعت نفت به عنوان کسایی که خودشون رو به عنوان یه عضو کوچیک مجموعه ی نفت می دونن، متفاوت با دغدغه ی اون هاست. حتما یادتون هست که چند وقت پیش نامه یا بهتره بگم نامه هایی منتشر شد که همه ی متقاضیان استخدام می بایستی آزمون استخدامی بدن و ... این مسئله یواش یواش داشت سر و صدا می کرد که دکتر هاشمی خودشون شخصا اومدن دانشکده و بین دو نماز صحبت کردن و این موضوع رو برای دانشگاه صنعت نفت به کلی منتفی دونستن. هرچند که بعد از صحبتشون هنوز هم ابهاماتی در این مسئله باقی مونده بود ولی نکته ی جالب صحبت هاشون، هزینه آفرینی یه عده از خارج دانشگاه، برای مجموعه ی دانشگاه بود؛ که البته یه عده داخل دانشگاه هم می خواستن بهش دامن بزنن. جالبه که با وجود صحبت صریح دکتر هاشمی ،چند روز بعد، نامه ی ساختمون پنجم مطرح شد و دوباره شایعه ها پا گرفت. از همه ی این مسائل که بگذریم،آخرین خبری که هست ، نامه ی اعلام ظرفیت برای استخدام حدود 70 نفر از دانشجوهای دانشگاهه که به شرکت های تابعه زده شده. اگر چه که این خبر تاحدودی خیال ها رو راحت کرده ولی هنوز هم ابهاماتی وجود داره که بهتره مسئولین دانشگاه، به جای عقب انداختن موضوع ،به شفافیت بیشتر موضوع بپردازن.

جامپینگ آموزشی ببخشید پرش آموزشی در دانشکده

خبرها حاکی ازین است که عملکرد سیستم آموزشی دانشکده به دلیل حرکت صحیح و بدون عیب درسال های گذشته ،تاکنون جلسه نقد و بررسی برگزار نکرده است. ولی متاسفانه در ترم گذشته عملکرد آن، فقط اندکی مشکل داشت. به همین دلیل تصمیم به برگزاری جلسه یِ نقد و بررسیِ عملکردِ سیستمِ آموزشیِ دانشکدهِ نفتِ آبادان ، با حضور پرشور دانشجویان البته فقط رتبه اولی تا سومی های هر رشته گرفته شده است.بازهم جای شکر دارد که چنین جلسه ای دردستور کار قرار گرفته. البته راستش را بخواهید ، ما همان اول که این خبر را شنیدیم ، کاملا باور کردیم که این جلسه 100% به خاطر افت آموزشی آن هم فقط در ترم گذشته بوده و هیچ گونه دلیل دیگری ندارد.کما این که جلسات برنامه ی درسی ترم آینده هم بدون هیچ گونه مسئله ای برگزار شد.البته گفتنی است کلاغ ها خبرهای دیگری رسانده اند که احتمالا در شماره های آینده به صورت مبسوط اخبار این پرندگان مظلوم را به سمع شما می رسانیم.

دانشکده نفت آبادان ،بزرگ ترین تامین کننده چوبِ کارخانه های کاغذسازی؟؟؟!!!!

شاید خیلی از هم دانشکده ای ها ندونن ولی این درخت هایی که در سطح دانشکده هستن ، هیچ کدوم تا سال 87 نبودن. یعنی دانشکده به یه بیابون برهوت شبیه بود. بعد از کاشتن این درختا بود که سازمان عظیم و طویل فضای سبز دانشکده، رسما اعلام موجودیت کرد. ازون سال تا الان خیلی گذشته و این سازمان بزرگ و البته موثر ، اقدامات مثبتی رو در جهت خرید انواع درخت های بادام و گردو و... انجام داده. علاوه بر این ها عملیات سخت و طاقت فرسای هرس کردن درختا رو هم عوامل خدوم این مجموعه به عهده دارن. خط مشی اصلی سازمان مذکور ، برداشتن سنگینی از دوش درختای بیچاره و تلاش درجهت قد کشیدن این نونهالان عزیز می باشد؛ تا جایی که حجم هرس درختان دانشکده قادر می باشد چوب لازم برای تهیه ی کاغذ مورد نیاز دانشجویان دانشکده را فراهم کند. قبلا عده ای به حجم هرس درختان نزد رئیس دانشکده شکایت کرده بودند. ولی متاسفانه اگر از سودآوری این کاغذ ها اطلاع داشتند هرگز چنین کاری نمی کردند....

دهانم را آسفالت کردید از بس که کندید و دوباره پُر کردید.... (شرح حال آسفالت دانشکده)

شنیده شده که دو نفر را دیدند که یکی در حال کندن زمین بود و یکی هم درحال پرکردن زمین ، از آن ها پرسیدند که مگر دیوانه شده اید؟ یکی از آن ها گفت که نه ، ما سه نفر بودیم یکی زمین را می کند، یکی لوله می گذاشت و سومی پر می کرد .ولی امروز همانی که لوله می گذاشت، نیامده است. خواستیم که امروز از وظیفه ی خود جا نمانیم. شاید این حکایت شبیه به حال و روز دانشکده ی ما باشد که آسفالت بیچاره دوروز هم دوام نمی آورد. بگذریم از استخری که در وسط دانشکده ایجاد شده و باز هم بگذریم از آسفالتی که برایش راه آب نمی گذارند و با یک باران کوچک ، فاضلابی جمع می شود که بویش سر به فلک....

 


[ چهارشنبه 93/10/3 ] [ 4:2 عصر ] [ سیروس ] [ ??? ]

این شعر صفحه یکی مونده به آخر باشه.همون جایی که شعر قبلی بود.

یا شما دیوانه ای یا ناخوشی

بنده پیغام آور و پیغمبرم

لا نبی بعدی به جان مادرم

 

من نه مجنونم، نه معیوبم،نه خَر  !

پاره آجرهم نخورده بر سرم

 

حضرت شیطان که قربانش شوم

دوش آمد در کنار بسترم

 

گفت: برخیز ای نبی بعد از این

گفتم: ای کابوس گمشو از بَرم

 

گفت اگر کابوس باشم پس بگو

چیستم من؟کیستم؟ دست خرم؟

 

چشم خود را باز کردم ناگهان

ریخت از وحشت همه کلک و پرم

 

لا تخف گفت و مرا مبعوث کرد

بعد هم بشکن زد و بابا کرم

 

گفتم : آخر بی کتا ب و معجزه؟

گفت: بعداً هر دو را می آورم

 

امت تو تشنه ی پیغمبرند

از چه می ترسی نبی اکبرم؟

 

گفتم: اکنون کار بنده چیست؟ گفت:

مثنوی باید بگویی دلبرم

 

مثنوی شعر تو را خش میکند

هر که آن را بشنود غش می کند

 

کار تو تصدیق کذب است و دروغ

راستی در دین تو کشک است و دوغ

 

راستگویان را از این درگه بران

جمع مغضوبٌ علیهم را بخوان

 

بعداز آن از تپه ای بالا برو

زودتر! لفتش نده! حالا برو

 

ایّها الکذّاب گو! فریاد کن!

اینچنین با پیروانت گو سُخُن

 

گر نباشی از گروه کاذبین

هست کارت با کرام الکاتبین

 

فی المثل دور از نگاه همسرت

عاشق دیگری شدی خیرسرت

 

بعد چندی همسرت شک می کند

پرسشی از پشت عینک می کند

 

حال اگر مردی صداقت پیشه کن

نه غلط گفتم، حماقت پیشه کن

 

تا ببینی حاصل روراستی

راش بالا جا نشد اینجاستی!

 

یا شما دیوانه ای یا ناخوشی

راه دیگر نیز دارد خود کشی

 

هیچ میدانی که فی الکذبٌ نجات؟

خر چه داند قیمت نقل و نبات!

 

گرچه شیطان، امتم را حافظه

ا... ا... فی المقام الحافظه

 

در مثل کاذب کمی کم حافظه ست

پس برادر حافظه آور به دست

 

هرکه دارد حافظه یارمنست

ور نه مرتد است و زاغیار منست

 

الغرض هر که دروغش بیشتر

می شود با بنده قوم و خویش تر

 

با دروغی مشکلی حل می شود

مشکلی از خوشکلی حل می شود

 

زشت هم باشد اگر حل می شود

مشکل هر کور و کر حل می شود

 

هی نگو حل می شود حل می شود

پای شعرت اینچنین شل می شود

 ***

راستگویان کم شده تعدادشان

کم شده این قوم استعدادشان

 

گله ی من لیک چون باد آمدند

ف نگفته تا فرحزاد آمدند

 

مثل شنهای به ساحل ریخته

امت من مثل پشگل ریخته

 

   کلّهم پیغمبران سرخودند

بی نیاز از نستعین و نعبدند

 

حضرت شیطان گمانم بنده را

بی جهت مبعوث کرد و زا به را

 

پس جهنم، جنب آتش، زیر قیف

 

وعده ی دیدار ای قوم شریف

شعر از س.نوری با اندکی تصرف

 


[ سه شنبه 93/10/2 ] [ 12:7 عصر ] [ سیروس ] [ ??? ]

خودزنی عربستان در جنگ نفتی

جنگ قیمت نفت به سرکردگی عربستان آغاز شد. در صد و شصت‌ و ششمین نشست اوپک، با فشار عربستان و همراهی کویت، قطر و امارات، سقف تولید 30میلیون‌ بشکه‌ای 12 کشور عضو تغییر نیافت تا قیمت نزولی نفت ادامه یابد.

 


[ سه شنبه 93/10/2 ] [ 7:43 صبح ] [ سیروس ] [ ??? ]

لطفا بالاش که نوشته قسمت دوم رو پاک کن اسم سایتش رو هم همین طور

 


[ سه شنبه 93/10/2 ] [ 7:38 صبح ] [ سیروس ] [ ??? ]

این عکس برای روی جلده. یه ذره بزرگش کنی از راست و چپ می شه اندازه A4 بالاش رو سفید بذار. از سر در وزارت اگه می تونی عکس رو ببر یه حالت اٌریب پیدا می کنه. تو همون قسمت بالاش که سفید گذاشتی اسم نشریه و دست اندرکاران رو بنویس.

امید

نشریه بسیج دانشجویی

مدیر مسئول: امین بهرامی

هیئت تحریریه و نظارت: کاظم امانی، محمد نصیری، سیدعلی موسوی،حسین نصیری پور، حامد قائدرحمت 


[ دوشنبه 93/10/1 ] [ 7:46 عصر ] [ سیروس ] [ ??? ]
   1   2      >
.: Weblog Themes By themzha :.

معرفی وبلاگ

صدای من صدای شماست. صدای کسانی که برای انتقاد خود به دنبال تریبون می گردند.صدای کسانی که هنوز هم امیدوارند. امید به انقلابشان،امید به مردم و مملکتشان و امید به آینده ای که روشن است.********** این وبلاگ، پایگاه اینترنتی بسیج دانشجویی دانشکده نفت آبادان می باشد. تمامی اطلاعیه ها و آرشیو نشریات امید ، در این وبلاگ قرار گرفته و مسئولیت آن با نهاد مذکور می باشد.ضمنا کپی مطالب با درج منبع بلامانع می باشد.
آمار بازدیدها


بازدیدهای امروز: 47
بازدیدهای دیروز: 7
مجموع بازدیدها تاکنون: 141657