سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صدای من(بسیج دانشجویی دانشکده نفت آبادان)
 

این شعر صفحه یکی مونده به آخر باشه.همون جایی که شعر قبلی بود.

یا شما دیوانه ای یا ناخوشی

بنده پیغام آور و پیغمبرم

لا نبی بعدی به جان مادرم

 

من نه مجنونم، نه معیوبم،نه خَر  !

پاره آجرهم نخورده بر سرم

 

حضرت شیطان که قربانش شوم

دوش آمد در کنار بسترم

 

گفت: برخیز ای نبی بعد از این

گفتم: ای کابوس گمشو از بَرم

 

گفت اگر کابوس باشم پس بگو

چیستم من؟کیستم؟ دست خرم؟

 

چشم خود را باز کردم ناگهان

ریخت از وحشت همه کلک و پرم

 

لا تخف گفت و مرا مبعوث کرد

بعد هم بشکن زد و بابا کرم

 

گفتم : آخر بی کتا ب و معجزه؟

گفت: بعداً هر دو را می آورم

 

امت تو تشنه ی پیغمبرند

از چه می ترسی نبی اکبرم؟

 

گفتم: اکنون کار بنده چیست؟ گفت:

مثنوی باید بگویی دلبرم

 

مثنوی شعر تو را خش میکند

هر که آن را بشنود غش می کند

 

کار تو تصدیق کذب است و دروغ

راستی در دین تو کشک است و دوغ

 

راستگویان را از این درگه بران

جمع مغضوبٌ علیهم را بخوان

 

بعداز آن از تپه ای بالا برو

زودتر! لفتش نده! حالا برو

 

ایّها الکذّاب گو! فریاد کن!

اینچنین با پیروانت گو سُخُن

 

گر نباشی از گروه کاذبین

هست کارت با کرام الکاتبین

 

فی المثل دور از نگاه همسرت

عاشق دیگری شدی خیرسرت

 

بعد چندی همسرت شک می کند

پرسشی از پشت عینک می کند

 

حال اگر مردی صداقت پیشه کن

نه غلط گفتم، حماقت پیشه کن

 

تا ببینی حاصل روراستی

راش بالا جا نشد اینجاستی!

 

یا شما دیوانه ای یا ناخوشی

راه دیگر نیز دارد خود کشی

 

هیچ میدانی که فی الکذبٌ نجات؟

خر چه داند قیمت نقل و نبات!

 

گرچه شیطان، امتم را حافظه

ا... ا... فی المقام الحافظه

 

در مثل کاذب کمی کم حافظه ست

پس برادر حافظه آور به دست

 

هرکه دارد حافظه یارمنست

ور نه مرتد است و زاغیار منست

 

الغرض هر که دروغش بیشتر

می شود با بنده قوم و خویش تر

 

با دروغی مشکلی حل می شود

مشکلی از خوشکلی حل می شود

 

زشت هم باشد اگر حل می شود

مشکل هر کور و کر حل می شود

 

هی نگو حل می شود حل می شود

پای شعرت اینچنین شل می شود

 ***

راستگویان کم شده تعدادشان

کم شده این قوم استعدادشان

 

گله ی من لیک چون باد آمدند

ف نگفته تا فرحزاد آمدند

 

مثل شنهای به ساحل ریخته

امت من مثل پشگل ریخته

 

   کلّهم پیغمبران سرخودند

بی نیاز از نستعین و نعبدند

 

حضرت شیطان گمانم بنده را

بی جهت مبعوث کرد و زا به را

 

پس جهنم، جنب آتش، زیر قیف

 

وعده ی دیدار ای قوم شریف

شعر از س.نوری با اندکی تصرف

 


[ سه شنبه 93/10/2 ] [ 12:7 عصر ] [ سیروس ] [ ??? ]
.: Weblog Themes By themzha :.

معرفی وبلاگ

صدای من صدای شماست. صدای کسانی که برای انتقاد خود به دنبال تریبون می گردند.صدای کسانی که هنوز هم امیدوارند. امید به انقلابشان،امید به مردم و مملکتشان و امید به آینده ای که روشن است.********** این وبلاگ، پایگاه اینترنتی بسیج دانشجویی دانشکده نفت آبادان می باشد. تمامی اطلاعیه ها و آرشیو نشریات امید ، در این وبلاگ قرار گرفته و مسئولیت آن با نهاد مذکور می باشد.ضمنا کپی مطالب با درج منبع بلامانع می باشد.
آمار بازدیدها


بازدیدهای امروز: 34
بازدیدهای دیروز: 19
مجموع بازدیدها تاکنون: 144511