سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صدای من(بسیج دانشجویی دانشکده نفت آبادان)
 

بسم الله الرحمن الرحیم

باز هم تابستان و دعوای همیشگی چند متر بنر با چند سانت روسری

...هر ساله با فرارسیدن فصل کرما و بیداری خاله خرس های منجمد الفکر، از خواب زمستانی ، دوبا ره دعوا های همیشگی و هر ساله حجاب و بدحجابی و... شروع می شود.طرح این مسئله شیرین گویا نقل دهان مجلسیان و ائمه جمعه  و مسئولان فرهنگی ارگان های مختلف شده است. از آن منتخب 84 تا 92 ملت اگر شروع کنیم- که گفت آیا مشکل مردم ما پوشش بچه های ماست-و اتفاقات عجیب و غریب بحث حجاب را بررسی کنیم ، می رسیم  به آقایانی که برای اینکه نمایندگان محترم به کنه مطلب و اوج فجاعت حجاب پی ببرند- بر اساس تئوری یک نظر حلال است- برداشتند و چند عکس خوش خط و خال از خانم های ساپورت پوش در مجلس نمایش دادند. وحتی داریم در این مملکت  از ائمه محترم جمعه ای که در تریبون نماز جمعه به نیروی انتظامی صراحتا امر می کنند که با بدحجبان همانند قاتلان و مجرمان به شدت برخورد کنند. البته با این حرف ها تعجبی هم  ندارد که کلیددار کاخ مرمر عده ای را متعلق به عصر حجر بداند. واما بیایم سراغ این شهرستان جامانده از دار مومنان؛ که خداراشکر چرخ های توسعه اقتصادی و عمرانی اش خوب می چرخد ولی حیف که گاهی لای این چرخ ها بعضی فرهنگ ها و بعضی ارزش ها خرد و خاکشیر میشوند. البته باز هم جای شکرش باقی است که در دوره جدید شهرداری ، بالاخره معاونت فرهنگی هم پایه گذاری شد و خدارا شکر این فرهنگ صاحب مرده صاحب پیداکرد و درحقیقت برای این بودجه ی فرهنگی کاملا بی استفاده!!! مورد مصرف پیدا شد. از این جلز و ولزها که بگذریم می رسیم به اقدامات فرهنگی در سطح دزفول.خدا را شکر که در شهرستان ما خلاف خیلی جاهای دیگر مسئله ی فرهنگ آن قدرها هم به حاشیه رانده نشده است. و به جرات می توان گفت شهرستان دزفول جزو خط مقدم های کار فرهنگی است. دارالمومنین هنوز هم دارالمومنین است ولی دار همان مومنینی که برای حفظ جو مذهبی شهر خود به اقداماتی نه چندان دل چسب دست می زنند.زمانی در این شهر برای مقابله با بدحجابی دخترکان گریزپای را دستگیر میکردند و کارشان به پاسگاه و پایگاه بسیج و... کشیده می شد. و غافل از این که این اقدام نه باعث ترویج حجاب که باعث تنفر درونی آن ها از حجاب می شود.ولی گذشت و نمی دانم چه شد که تصمیم برآن شد که همان دخترکان گریزپاتر شده را به داخل ماشین اورژانس اجتماعی دعوت کنند و با گل از او پذیرایی کنند و با زبان خوش به او بگویند که عزیزکم بدحجابی اخه، آرایش اخه . امروز هم می بینیم که بعد از سیر چند ساله مقابله با این بدحجابی پای ثابت بیلبورد های شهر ما بنرهایی است که تلاش می کنند به آن خانم بدحجاب بگویند: خانم عزیز التماس می کنیم روسری خود را چند سانتی متری جلو بکشید. ویا یکی دوتا از هفت قلم آرایشتان را  کم کنید. مسئله زیر سوال بردن حرکات دغدغه مندانه ی  بعضی دوستان نیست.مشکل اینجاست که هنوز عده ای فکر می کنند این کارها تاثیر گذار هستند. و شاید هم فکر می کنند که با این کار وظیفه ی خود را انجام داده اند و بار مسئولیت از دوششان برداشته شده. مسئله ی ما این است که این دختر جوان کجاا لگویی موفق از حجاب دیده است؟ در مدرسه کجا برایش از مضرات بد حجابی با زبان خوش صحبت شده؟غیر از این است که مسئولین مدرسه با او به خاطر این مسئله برخورد کرده اند؟ کجا این علمای اعلام- که یا در گوشه ی حجره هایشان به مباحثه مشغولند و یا در میدان سیاست یکه تازی می کنند و یا در محراب عبادت جا خوش کرده اند- با این نسل سومی ها ارتباط صمیمی گرفته اند؟ کجا برای جوانان شرایط کار و ازدواج فراهم کرده ایم که این گونه از آنان انتظار داریم؟ پدر و مادرها را چگونه توجیه کرده ایم که در ازدواج فرزندانشان سخت گیری های بیخود نکنند؟و از این موارد کم کاری بلسیار است که خود مجالی دیگر می طلبد.

پس با اندک نگاهی می توان فهمید که مسئله حجاب، چیزی نیست که به این راحتی و با چند تا بنر حتی اندکی تغییر کند، مسئله بسیار عمیق تر از این هاست. در واقع برآیند پارامتر های مختلف اجتماعی،سیاسی و اقتصادی را می توان در پوشش مردم جامعه به وضوح دید. در مسئله ی حجاب هم دو دو تا چهار تا می شود. کافی است درست نگاه کنیم،درست کار کنیم و درست نتیجه بگیریم.

ادامه دارد...



[ سه شنبه 93/4/24 ] [ 1:0 صبح ] [ سیروس ] [ ??? ]

امروز انقلاب ما 35 ساله شده است. انقلابی که خمینی کبیر(ره) با نفس قدسی و  مدیریت حکیمانه ی خود و با تربیت چند ساله ی همان سربازانی که می گفت در گهواره ها هستند، توانست آن را به پیروزی برساند. انقلابی که هر چند انقلابی سیاسی را در اطراف و اکناف دنیا نوید میداد ولی بیش از هرچیز رنگ وبوی آن ، رنگ و بوی انقلابی فرهنگی بود تا سیاسی. انقلابی که معمارش نقشه ی آن را از روی انقلاب اسلام در 1400 سال پیش الگوبرداری کرده بود.همان انقلابی که 1400 سال پیش ، هرچند تمام معادلات سیاسی زمان خودش را به هم ریخت ولی بیش و پیش از همه ی این ها، انقلابی فرهنگی بود.

جوانان زمان انقلاب ما نتیجه تربیت خانواده هایی بودند که به تربیت مدرسه اعتمادی نداشتند و خودشان کمر همت برای تربیت فرزندانشان بسته بودند.نتیجه ی آن تربیت و آن پای منبر رفتن ها آن شد که سربازانِ در گهواره ی خمینی کبیر(ره) آنقدر رشد کردند که شایستگی به دوش کشیدن بار امانت انقلاب را پیدا کردند. و این شد که خدای متعال انقلاب را به عنوان ودیعه ی خود نزد مردم ایران به امانت نهاد. عده ای حقاَ وانصافا امانت داری کردند. ولی کم هم نبودند آن هایی که غفلت کردند.امروز اگر جوانان هم نسل من در باورها و اعتقاداتشان سست شده اند یا برای پذیرش آن ها دلیل محکمی ندارند ایراد مستقیماً به همان هایی وارد است که غفلت کردند و بُعد فرهنگی انقلاب را به کلی فراموش کردند، تا جایی که امروز میبینیم در لایحه ی بودجه برای بخش فرهنگ کمترین بودجه در نظر گرفته می شود.

اکنون که 35 سال از انقلاب می گذرد بد نیست از خودمان بپرسیم چه قدر توانسته ایم نیروی کارآمد و انقلابی تربیت کنیم؟چه قدر توانسته ایم ارزش های انقلاب را به نسل های جدید انتقال دهیم؟

همین چند وقت پیش بودکه حضرت آقا با شورای عالی انقلاب فرهنگی دیدار داشتند.اگر خاطرتان باشد آقا گله کردند از اینکه بچه های ما وحتی نوه های ایشان اسم بازیکنان فوتبال خارجی را می شناسند ولی اگر از فلان داشمند هسته ای معاصر اسم بیاوریم نمی شناسند.آقا در آن جلسه یکی یکی از باربی و مرد عنکبوتی و... اسم آوردند. حتی از خون دل خوردن با بعضی ها که قرار بود اسباب بازی مناسب، درست کنند صحبت کردند. راس نظام چنین نگاه ریزبینانه و دقیقی به مسائل دارند ولی متاسفانه برای بسیاری از مسئولین مربوطه هنوز این حرفها جایگاه تشریفاتی دارند. انکار نمی کنم که یکی از مسببان این بد اخلاقی و نا هنجاری تربیت خانوادگی است.ولی به نظر شما در دنیایی که پدرومادرها نسبت به گذشته زمان کمتری برای تربیت فرزندان و در کنارخانواده بودن،دارند آیا نباید به فکر تحولی بنیادی در آموزش و پرورش بود؟به چه زبانی بگوییم پس وپیش کردن مقاطع تحصیلی و عوض کردن اسم مقاطع تحصیلی دردی را درمان نمی کند.حال باز هم جلد کتاب دین وزندگی را نو کنید و باز هم مطالب تکراری در آن بنویسید.کتاب دینی دبستان را بردارید و به جایش کتاب نقاشی هدیه های آسمان بگذارید. به چه زبانی بگوییم ازاین نظام آموزشی، مسلمان انقلابی بیرون نخواهد آمد. و باز هم به یاد همان ودیعه باشیم. ودیعه ی انقلاب،که خدای متعال هیچ تعهدی نداده که آن را تا ابد برای ما نگه دارد.از کجا معلوم که اگر همین طور پیش برویم زمانی نرسد که شایستگی نظام اسلامی را از دست بدهیم و خدای متعال این نعمت بزرگ را از ما بگیرد؟

 وقتی انقلاب های بزرگ دنیا را بررسی می کنیم متوجه می شویم یکی از اساسی ترین عوامل شکست انقلاب ها پس از چند سال از شروع انقلاب، عدم انتقال ارزش ها و اصول انقلاب به نسل های بعد بوده است. شکی نیست که تا الان خدای متعال و حضرت ولی عصر(عج) پشتیبان این مملکت بوده اند. اما اگر ما نتوانیم اصول و ارزش های انقلاب را به نسل های بعد منتقل کنیم به جایی خواهیم رسید که جامعه شایستگی این نعمت را نخواهد داشت. هرچند ممکن است از نظر خواننده این حرف خیلی گزاف باشد ولی حقیقت امر همان است که خدای متعال فرمود:

ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم

نسل سوم انقلاب

نصیری پور


[ دوشنبه 92/11/21 ] [ 4:58 عصر ] [ سیروس ] [ ??? ]

با نزدیک شدن به پایان تابستان، کم‌کم حال و هوای درس و مدرسه به مشام می‌رسد. اما مثل این که امثال بعضی ها خواب هایی دیده اند. آن هم از نوع اضغاث احلامش   .ظاهر قضیه این است که بعضی ها بعد از سی و اندی سال ، تازه از خواب زمستانی بیدار شده اند و فریاد وافرهنگا سر داده اند.نمی دانم زمانی که سیل آمد و بنای فرهنگ مملکت را لرزاند و خسارت ها بر قلب و جان مردم نشاند ،کجا بودند این آقایانی که امروز داعیه دار دلسوزی مملکت را دارند؟ حال آقایان از خواب خرگوشی خود بیدار شده اند و خود را در بین نسل سومی هایی می بینند که از انقلاب و معمار کبیرش ، جز عکس هایی در تلویزیون و افسانه هایی در ذهن چیزی به خاطر نمی آورند. نسل سومی هایی که چوپان دروغگو و دهقان فداکار را شاید بهتر از خمینی کبیر بشناسند.این ها را گفتم که بعضعدم ذائقه سازی=کار فرهنگی وارونهی ها فکر نکنند قلب و ذهن بعضی از نوجوانان و جوانان ایرانی یک شبه تغییر کاربری داده.

  به هر حال بعد از مدت ها خبرهایی رسیده که امسال لوازم التحریر با عکس هایی از شخصیت های ایرانی به بازار عرضه می شود. به قول خودشان الان دیگر توپ در زمین پدر و مادرهایی است که تا الان هنگام خرید نوشت افزار برای بچه هایشان، به جای جیبشان بیشتر به دلشان فشار می آمد و از دیدن عکس‌ها و طرح‌های نافرم نقش بسته بر روی کیف و دفتر و جامدادی‌ها حرص می‌خوردند.ثنا و ثمین و سینا از مهمترین شخصیت های خلق الساعه ای هستند که قرار است جای باربی و مرد عنکبوتی و ... را برای بچه ها پر کنند. البته شخصیت های شکرستان و ننه قمر(!؟) هم جزو طرح هایی هستند که قرار است جلد دفتر و کتاب ها را منقش کنند.این اتفاق آن قدر عجیب و بی سابقه بود که صدا و سیما هم نتوانست ذوق زدگی خود را پنهان کند و چند روز متوالی آن هم در چندیدن بخش خبری از این پدیده ی نادر گزارش تهیه کرد. از بین همه ، یک نفر بود که حرف حساب می زد:اول باید ذائقه سازی کرد.  

حال جای این سوال از بعضی ها وجود دارد که آیا ندیدید که شخصیت هایی مثل مرد عنکبوتی و شرک و بنتن و... بعد از چند سال شدند شخصیت های محبوب بچه ها؟ ندیدید که اول از یک کارتون یا فیلم شروع شد،بعد بازی آن شخصیت به بازار آمد،بعد عکسش روی کیف و دفتر بچه ها جا خوش کرد؟ واقعا این جریان سازی را ندیدید؟ ندیدید که فرایند این فرهنگ تحمیلی چند سال طول کشید؟ آیا واقعا شهدا و مخصوصا شهدای هسته ای و شخصیت های بزرگ تاریخ ایران،برای بچه های ما شناخته شده هستند که حال بتوانند جای شخصیت های کارتن های خارجی را برای آن ها بگیرند؟ وقتی پتانسیل ساخت انیمیشن هایی مثل "شکرستان" و "پیام راشل کوری" در کشور وجود دارد چرا استفاده نمی شوند؟ غیر از این است که همین شکرستان توانسته ذائقه ی بچه ها را تا حد خوبی عوض کند؟ پس چرا کارهای این چنینی را ادامه ندهیم؟! دغدغه و درد فرهنگ درست و به جا.اما نباید مثل کسی عمل کرد که غصه ی بیماران را می خورد ولی بدون علم طبابت ، نسخه تجویز میکند. طبابت راه و چاه دارد آقا. البته که آن طبیب هم بعد از مدتی که عده ای را ناقص الخلقه کرد ،طبق تجربه نسخه های بهتری خواهد نوشت ولی چه فایده؟

با همه ی اینها انشاالله اینکار با استقبال خوبی مواجه شود ولی مسئله این است که حکایت بعضی از کارهای فرهنگی امروز ما شده حکایت خاله خرسه.حکایت دغدغه مند بودن ولی عجولانه و بی مقدمه عمل کردن.حکایت همان کسی که می خواهد یک شبه ره صدساله برود. غافل از این که این ره که بعضی ها می روند به ترکستان است.

عدم ذائقه سازی=کار فرهنگی وارونه


[ پنج شنبه 92/6/7 ] [ 10:26 عصر ] [ سیروس ] [ ??? ]
.: Weblog Themes By themzha :.

معرفی وبلاگ

صدای من صدای شماست. صدای کسانی که برای انتقاد خود به دنبال تریبون می گردند.صدای کسانی که هنوز هم امیدوارند. امید به انقلابشان،امید به مردم و مملکتشان و امید به آینده ای که روشن است.********** این وبلاگ، پایگاه اینترنتی بسیج دانشجویی دانشکده نفت آبادان می باشد. تمامی اطلاعیه ها و آرشیو نشریات امید ، در این وبلاگ قرار گرفته و مسئولیت آن با نهاد مذکور می باشد.ضمنا کپی مطالب با درج منبع بلامانع می باشد.
آمار بازدیدها


بازدیدهای امروز: 6
بازدیدهای دیروز: 17
مجموع بازدیدها تاکنون: 141574