صدای من(بسیج دانشجویی دانشکده نفت آبادان) |
به بهانه ی هفته ی وحدت عمامه های انگلیسی (مقدمه ای بر فرقه ی شیرازی ها) چه کار بزرگی کرده بود شیخ! کشور میرفت که به استعمار کامل دربیاید، اما با یک جمله، همهی رشتهها پنبه شدند. جملهی این سید غوغایی به راه انداخته بود، حتی در اندرونی شاه! فقط با یک جمله که گفت: «بسمالله الرحمن الرحیم الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان علیهالسلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی» یادم افتاد به آن جمله امام بزرگوار، امام خمینی، که فرمودند: « همان نصف سطر میرزای شیرازی رضوان الله تعالی علیه، مملکت ما را از توی حلقوم خارجیها بیرون کشید» یعنی گاهی کسی جملهای میگوید که مملکتی را از توی حلقوم خارجیها بیرون میکشد. این را داشته باشید تا بعد به سراغش بیاییم. اما بحث ما پیرامون میرزای شیرازی نیست، میخواهیم کمی با دودمان ایشان آشنا شویم: 1. سید مجتبی شیرازی، برادر کوچک سید صادق شیرازی: آخوندی لندننشین که از هیچگونه بیاحترامی نسبت به علما و بزرگان خودداری نکرده و هر چه که میتوانسته گفته و عمل کرده. تا آنجایی که به شخص بیآزاری چون آیتالله العظمی بهجت نیز فحاشیهای بدی کرده و افراد دیگری مثل مقام معظم رهبری را نیز از گزند زبان بیادب خودش محفوظ نداشته است. نمیدانم آیا شخصی پیدا میشود که در سلیمالنفس بودن آیتالله العظمی بهجت تردید کند و به چنین عالمی فحاشی کند؟ 2. یاسر الحبیب، داماد سید مجتبی شیرازی: طلبهنمای کویتی که به خاطر توهین به امالمومنین عایشه، به پانزده سال حبس در کویت محکوم شد، اما سه ماه نگذشته بود که به طور مشکوکی آزاد شد و چند ماه بعد به انگلیس رفت و پناهندگی گرفت!! اما ای کاش فقط پناهندگی بود! دولت ضداسلامی انگلیس به یاسر الحبیب اجازه فعالیتهای مذهبی نیز داد! یاسر الحبیب در روستای ثروتمند فولمر، یک کلیسای متروکه را برای انجام فعالیتهای خود به قیمت دو میلیون پوند خریداری کرد و علاوه بر آن روزنامه Shia Newspaper، حوزه امامین عسکریین، هیئت خدام المهدی، شبکه ماهوارهای فدک و شبکه ماهوارهای صوت العتره را راهاندازی نمود! او توهینهای متعددی به عایشه همسرپیامبر کرده تا آنجا که کتابی با عنوانی بسیار زشت علیه این همسر پیامبر چاپ نمود. همچنین از دیگر کارهای تفرقهانگیز او برگزاری و پخش مستقیمِ ماهوارهایِ مراسم جشن در روز وفات خلیفه دوم است که احساسات برادران اهل سنت را برمیانگیزد. این قضیه آنقدر ریشه دواند که مراجع بزرگوار شیعه و سنی علیه او واکنش نشان دادند و حتی رهبر معظم انقلاب، امام خامنهای، در حکمی فقهی، فرمودند که هرگونه توهین به نمادهای برادران اهل سنت حرام است. گرچه این حکم فقهی رهبر انقلاب به مثابهی آب سردی بود که بر آتش فتنه ریخته شد اما مخالفتهای الحبیب را با علمای تشیع علنیتر کرد تا آنجا که به پیروی از پدر همسرش، مجتبی شیرازی، توهینها و بیادبیهای او به علمای بزرگوار تشیع هر روز بیش از دیروز شد. او در شبکههای ماهوارهای منتسب به سید صادق شیرازی هم فعالیت میکند و بارها از حمایتهای شخص شیرازی منتفع شده است تا آنجایی که اجازهنامهی اجتهاد خود را از صادق شیرازی گرفته است (آن هم در حدود سی سالگی!!) 3. سید صادق حسینی شیرازی: کسی که آتش این جریانات از جانب اوست و بعد از سید محمد، شد بزرگ خاندان شیرازیها. کسی که حمایتهای بیدریغش از یاسر الحبیب و حسن اللهیاری و هدایتی بر کسی پوشیده نیست. (به دلیل محدودیت مطلب،درشماره های آینده به تفصیل درباره ی این اشخاص سخن خواهیم گفت) شخصی که قمهزنی را نه تنها رد نمیکند که آن را مستحب نیز میداند (برای رد قمهزنی فقط کافی است که کلمه Muharram را در گوگل جستجو کنید تا متوجه شوید که این بدعت ناصواب، چگونه چهره ی اسلام را خدشه دار کرده) و علاوه بر آن،مکانی را برای قمهزنی آماده کرده و تصاویر مربوط به این عمل -که براستی موجب وهن تشیع شده-را به تمام دنیا مخابره میکند. کسی که انواع عزاداریهای خلاف دین و خلاف عقل را جایز دانسته و مقلدان خود را به انجام دادن آنها تشویق میکند (مانند راه رفتن بر روی خار!). شخصی که میگوید نباید در هیأتها، بحثهای سیاسی صورت گیرد و سیاست نباید وارد هیأت شود (حال آنکه هر کس به اندازهی دانهای بیمقدار تفکر کند متوجه میشود که حرکت امام حسین یک حرکت سیاسی بود و اساسا دین اسلام یک دین همراه با سیاست است، یعنی سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست). شخصی که روزهای نهم تا پانزدهم ربیعالاول را (که مصادف است با هفته وحدت)، به هفته برائت نامگذاری کرده است و هدف جدایی انداختن بین شیعیان و اهل سنت را در سر میپروراند (اهل سنتی که به قول آیتالله العظمی سیستانی، فقط برادر ما نیستند، بلکه جان ما هستند). شخصی که سند حمایتهای او از فتنه 88 موجود است. البته کسی به منتقدان خرده نمیگیرد که چرا به نظام انتقاد میکنید، اما گاهی یک شخصی یا یک گروهی هدفش اصلاح نیست،بلکه هدفش براندازی است؛ مثل شخص صادق شیرازی و اطرافیان او که گویا مخالفتهای علنی ایشان با نظام جمهوری اسلامی تمامی ندارد .اینها همه به کنار؛ سوالی برای ما در مورد این گروه به وجود آمده است و آن اینکه چرا با وجود اینکه کشورهای غربی، شبکههای ماهوارهای ایران را یکی پس از دیگری تحریم میکنند، شبکههای این گروه به راحتی و بدون مزاحمت به تمام دنیا مخابره میشود و اتفاقا از جانب دول ضداسلامی حمایت نیز میشوند؟!؟! سوال دیگر این است که هزینهی ادارهی سیزده شبکه ماهوارهای (از جمله شبکه جهانی امام حسین 1 و 2 و 3، مرجعیت، فدک، سلام، رقیه، ابوالفضل العباس، الانوار، خدیجه، الزهرا، المهدی و ...)، آن هم بدون پخش یک برنامه تبلیغاتی، که به گفته مدیر شبکه سلام، محمد صالح هدایتی، هر کدامشان ماهانه حداقل 95 هزار دلار است، از کجا و چگونه تامین میشود؟ یاسر الحبیب دو میلیون پوند را از کجا میآورد؟ هزینههای هنگفتی که در هیأتهای مثلا مذهبی مرتبط با این گروه میشود از کجا به دست میآید؟ سوال دیگری که باز هم به وجود میآید این است که اگر این گروه و کارهایی که انجام میدهد بر حق است، چرا نخستوزیر سابق مالزی، ماهاتیر محمد، که تا چند وقت پیش از ایران برای مبارزه با بهاییت کمک میخواست، امروز میآید و خطر گسترش شیعه در مالزی را هشدار میدهد و خواستار مبارزه با شیعیان به عنوان یک گروه ضاله میشود؟ آن هم زمانی که فعالیتهای گسترده فرقه شیرازی در مالزی به وضوح دیده میشود. فعالیتهایی که آتش تفرقه را بین گروههای مسلمان برافروخته تا جایی که کار به شعرنویسیهای روی دیوارها کشیده شده است. البته پاسخ همهی این سوالها ناگفته پیداست! وقتی قرار است کاری به ضرر اسلام انجام شود، هر چند پوشش دینی داشته باشد، دولتهای غربیِ ضد اسلامی اولین گروههایی هستند که از این کارها حمایت میکنند! یک روز دستنشاندههای خود را در کشورهایی مثل ایران و مصر و تونس و ... میگمارند. یک روز با حمایت از گروههای تروریستی در سوریه آشوب ایجاد میکنند. یک روز برای تخریب چهره شیعه در بین جهانیان شمشیر برای قمه زدن پخش میکنند! یک روز داعش را به راه میاندازند. یک روز وهابیها را ایجاد میکنند. یک روز هم از تندروهای شیعهنما حمایتهای مختلف میکنند! جملهای که قرار بود بعدا به سراغش بیاییم را تکرار میکنم: گاهی کسی جملهای میگوید که مملکتی را از حلقوم خارجیها بیرون میکشد! اما مخالف و مقابل این هم ممکن است اتفاق بیفتد؛ گاهی شخصی یا اشخاصی کاری میکنند که "ماهاتیر محمد"ها خطر گسترش شیعه را گوشزد میکنند!! نمیدانم چه شد که از آن میرزای شیرازی بزرگ چنین افرادی به جا ماندند؛ فقط میدانم: «حب الدنیا رأس کل خطیئه». اگر در جامعهای خواص آن جامعه مبتلا به حب دنیا شوند یک روز "حسینبنعلی"ها به مسلخ میروند. یک روز "امام حسن"ها مجبور به صلح میشوند. یک روز فتنه 88 ایجاد میشود. یک روز هم نتیجه اینهایی میشود که در سطور بالا گفتم. امان از دست خواص بیبصیرت! این مطلب ادامه خواهد داشت... [ جمعه 93/10/5 ] [ 4:1 عصر ] [ سیروس ]
[ ??? ]
|
|
[???? ????? : ?????] [Weblog Themes By : themzha.com] |