صدای من(بسیج دانشجویی دانشکده نفت آبادان) |
نوبت به انجمن علمی که رسید...کف گیرها به ته دیگ خورد همون طور که می دونید؛ دانشکده نفت آبادان یکی از فعال ترین و پویاترین محیط های علمی- آموزشی کشوره؛ اخیراً هم تعدادی از هم دانشکده ای های دغدغه مند، به فکر انتشار یه نشریه ی علمی افتاده بودن و به همین خاطر ،سراغ معاون محترم فرهنگی دانشکده رفتن. اما متاسفانه باهاشون مخالفت شد. راستش وقتی ما هم این خبر رو شنیدیم از تعجب داشتیم مثل پینوکیو می شدیم. آخه چه دلیلی داره، توی یه دانشکده ای که یکی یه دونه باشه و یه تنه رشد علمی کشور رو مثبت کرده باشه،به نشریه اونم نشریه ی علمی مجوز ندن؟؟؟؟ خلاصه بعد از پی گیری ها متوجه شدیم که دلیل اصلی مخالفت کف گیریه که به ته دیگ دانشکده خورده.همین هم باعث شده بود صدای بعضی بچه ها در بیاد که آهاااای نفس کش، چرا به نشریه ی امید nمیلیون اوشلوق بودجه می دید و متن سپید رو با برگه های گلاسه با m میلیون اوشلوق مجوز می دید ولی نوبت نشریه علمی که رسید..... .راستش رو بخواید حرف بچه های انجمن علمی حقه و اولویت با کارهای علمیه. ما هم که دیدیم اوضاع اینجوریه ،احساس کردیم که باید ازین تریبون حرفشون رو به گوش مسئولین برسونیم. آخه چه معنی داره اوشلوق اوشلوق تو دانشکده اسراف بشه؛ ولی نشریات علمی چاپ نشن ؟؟؟ مسئولین محترم خواهشا بودجه رو احتکار نکنید. اردوهایی که با کمترین بودجه برگزار می شوند... تو مطلب قبلی بحث از وضعیت بودجه شد؛ بد نیست اشاره کنیم به وضعیت بودجه ای تشکل ها.اردوهای فرهنگی- زیارتی قم و مشهد معمولا هرساله توسط بسیج دانشجویی و جامعه اسلامی برگزار می شن. اما برگزاری امسال این اردوها به دلایل مالی با مشکلات زیادی مواجه شده بود. اون قدر مسائل مالی حاد شده بودن که اردوها تا مرز کنسل شدن پیش رفتن.با این اوضاع اسفناک آدم می مونه که آخه مگه دانشکده ی ما چندتا تشکل داره که برای همینا هم بودجه نداریم؟ اون وقت انتظار دارن جو دانشکده مرده نباشه... .انتظار دارن آدم تو شهر غریب دور از خونواده افسردگی حاد نگیره.آخه یه نفر مسئول تشکل درگیر چندتاکار می تونه باشه؟ برنامه ها و هماهنگی های اردو رو انجام بده یا پاشنه ی در اتاق امورمالی رو از جا بکنه یا موبایل معاون فرهنگی دانشگاه رو بسوزونه؟ شایدم با این شرایط بهتر باشه بره بشینه سر درس و مشقش و منتظر بمونه تا معاون فرهنگی دانشگاه ایده بده؛خودش هم اجرا کنه؛ شاید تونست جو دانشکده و دانشگاه رو یکم عوض کنه.ای کاش دکتر هاشمی معاونت فرهنگی و معاونت دانشجویی رو باهم ادغام نمی کرد.آخه یکی نیست بگه نخود و لوبیا که هیچ ربطی به مسائل فرهنگی ندارن، چرا باید با هم ادغام بشن؟ خوب نتیجش می شه اینی که می بینیم.پی نوشت:شاید بعضی ها از کمبود بودجه میلیونی سلف دانشکده تو سال گذشته خبر داشته باشن. امیدواریم درسال جدید مسئولین محترم دقت ها رو بالا ببرن و شاهد این همه اسراف نباشیم. مدیرگروه محترم سکانس اول: جمعی از دانشجویان یک رشته ی خاص که از دست مدیرگروه خود عصبانی بودند، ریاست دانشگاه را در محوطه دانشکده ملاقات کردند و پس از اظهار دلایل متعدد، خواستار برکناری این شخص شدند. سکانس دوم: نظرسنجی پیامکی نشریه امید با موضوع مشکلات علمی- آموزشی دانشکده انجام می شود. به نظر شما مهم ترین مشکل علمی- آموزشی دانشکده ما چیست؟ به نظر شما تو سکانس سوم چه اتفاقی می افته؟ سکانس سوم:یک مدیرگروه محترم که اتفاقا هیچ گونه حساسیتی روی انتقاد ندارد و البته به خاطر همین انتقادپذیری بالا محبوبیت بالایی دارد ، برگه نظرسنجی نشریه امید را که در ساختمان مهندسی به دیوار چسبانده شده بود،.......با حالت عجیبی از دیوار کند. پی نوشت: تحریریه نشریه امید برای بالا بردن آستانه ی تحمل مدیرگروه مذکور- که البته هنوزهیچ انتقادی نه از او و نه از هیچ کس دیگر نشده بود- یک برگه نظرسنجی دقیقا درجای قبلی چسباند. متأهلانی که گوششان از "بودجه نداریم" پر شده است. قضایای خوابگاه متاهلی چندین ساله که دغدغه ی اصلی متأهلین دانشکده ی ماست و قدمت تاریخی داره. طبق تحقیقات تحریریه نشریه امید ،قدمت این قضیه، اگه به اندازه قدمت دانشکده نباشه ، مطمئنا کمتر نیست.از نسخه های خطی به جا مونده از زمان تاسیس دانشگاه، این طور استنباط می شه که از زمان تحصیل شهیدتندگویان در اینجا، این مسئله مطرح بوده و تا الان هم حل نشده باقی مونده.البته تو سال های اخیر هم تحرکاتی انجام شده، مثلا در زمان ریاست قبلی دانشگاه، به واسطه ی اعتراض متأهلین دانشکده، قرار شد یه کارایی انجام بشه و طی یک نظر عجیب، قرار شد خوابگاه بهار رو به خوابگاه متاهلی تبدیل کنن. از اون موقع دوسالی میگذره و خوابگاه بهار همچنان رو به فرسایش و متأهلین هم همچنان به دنبال اتاقکی برای زندگی درکنار خانواده.... . مسئولین محترم ستادی، دانشکده آبادان چه فرقی با اهواز دارد که این قدر درحق دانشجویانش باید تبعیض شود؟ اگرفرزندان شما کیلومترها با همسرخود فاصله داشتند و دوسه ماه یک بار می توانستند به دیدار وی بروند، شما باز هم این گونه خونسرد بودید؟ [ سه شنبه 94/1/11 ] [ 11:33 عصر ] [ سیروس ]
[ ??? ]
|
|
[???? ????? : ?????] [Weblog Themes By : themzha.com] |